جدول جو
جدول جو

معنی زبهر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

زبهر کردن
عاق کردن فرزند
تصویری از زبهر کردن
تصویر زبهر کردن
فرهنگ فارسی عمید
زبهر کردن
(چَ بَ تَ)
زبهر، عاق باشد و زبهر کردن بمعنی عاق ساختن فرزند و بیزاری ازاو بود. (جهانگیری، ذیل زبهر). بیزار شدن پدر و مادر باشد از فرزندان، و آنرا بعربی عاق گویند. (برهان قاطع). عاق ساختن پدر و مادر فرزند را و بیزار شدن از او. (برهان قاطع) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظاهر کردن
تصویر ظاهر کردن
آشکار کردن، نمایان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عبره کردن
تصویر عبره کردن
عبور دادن گذشتن از جایی
فرهنگ لغت هوشیار
ویتارتن ویتاشتن گذشتن پیمودن قابل عبور وزور گذشتنی گذشتن مرور کردن پیمودن راه را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر کردن
تصویر ظاهر کردن
آشکار کردن نمایان ساختن، پتا کنیدن آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غبار کردن
تصویر غبار کردن
نرم کردن (خاک یا چیزی دیگر) سودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوهر کردن
تصویر شوهر کردن
بشوهری پذیرفتن زن مردی را به عقد نکاح مردی در آمدن (دختر یا زن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خبیر کردن
تصویر خبیر کردن
آشنا کردن، اطلاع دادن، بینا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهار کردن
تصویر بهار کردن
شکفته شدن گل و شکوفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باهر کردن
تصویر باهر کردن
ظاهر کردن، آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
گذشتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
Cross, Pass, Traverse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
Obscure, Blur, Confuse, Puzzle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
flouter, confondre, obscurcir, déconcerter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
traverser, passer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
cruzar, pasar, atravesar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
धुंधलाना , भ्रमित करना , अस्पष्ट करना , उलझाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
पार करना , पार करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
oversteken, passeren, doorkruisen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
sfocare, confondere, oscurare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
attraversare, passare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
difuminar, confundir, oscurecer, desconcertar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
verschwimmen, verwirren, verdunkeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
atravessar, passar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
vervagen, verwarren, verduisteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
розмивати , плутати , затемнювати , заплутати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
przechodzić, przejść, przekraczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
перехресний , проходити , перетинати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
размазывать , путать , затемнять , озадачить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
rozmazywać, mylić, zaciemniać, wprawiać w zakłopotanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
überqueren, passieren, durchqueren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
пересекать , проходить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مبهم کردن
تصویر مبهم کردن
borrar, confundir, obscurecer, desconcertar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عبور کردن
تصویر عبور کردن
menyeberang, melewati, melintasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی